من هرگز بلد نبودم معشوقه ی خوبی باشم،

چون معشوقه های خوب مدام ناخن هایشان را سوهان میکشند و با لاک های

رنگی تزئینشان میکنند،

حواسشان به پوست دستشان هست که مبادا زبر باشد و خشک،

من اما ناخن های یکی درمیان کوتاه و بلندم را هرگز سوهان نمیکشم،

حتی گاهی که یکیشان میشکند خودم را لوس نمیکنم و ناراحت نمیشوم،

اضافه هایش را با ناخن گیر میگیرم و بی تفاوت منتظر بلند شدنش می مانم!

 

خب معشوقه ی خوب نبودن از همین چیزها شروع میشود دیگر

، از بلد نبودن خیلی کارهای دخترانه و ظریف!

مثلأ فکر کن بلد نباشی جوری خط چشم بکشی که به صورتت بیاید ،

فقط محض تنوع یک خط کج بیندازی پشت چشمت و ریملت را جوری بزنی

که مژه هایت بهم بچسبد و حوصله نداشته باشی جدایشان کنی !

مدام ماسک های جور واجور روی صورتت نگذاری

و نگران ریزش مژه و ابروهایت نباشی !


اسم عطرهای مارک و برند های مختلف را بلد نباشی

و عطر ساده ی قدیمی ات را بزنی و عین خیالت هم نباشد !


راستی یک چیز مهمتر هم وجود دارد ،

اینکه بلد نباشی غذایت را اضافه بیاوری و نصفه نیمه رهایش کنی ...!


اصلأ شاید یکی از ویژگی های بارز معشوقه های خوب

، باکلاس بودن باشد ،

اینکه خاکی نباشند،

آرام صحبت کنند ،

آرام بخندند!!

وقتی آفتاب افتاد توی چشمشان عینک بزنند

و بعد که آفتاب رفت عینک را بگذارند روی موهای مرتب و صافشان !


نه مثل من که آفتاب را برای روشن تر شدن رنگ چشمانم دوست دارم

و عینک های آفتابی أم گوشه ی خانه خاک میخورد

مثل انگشترها و دستبند های مانده در صندوقچه ی کوچکم!


من معشوقه ی خوبی نیستم چون حرف های عاشقانه أم کم و کسری زیاد دارد

و خیلی چیزها همیشه کنج گلویم قایم میشود

که شیشه ی خاص بودنم نشکند !


اما نابلد ها ،هم خصوصیات مخصوص خودشان را دارند ،

ذوق کودکانه و بیخیالی ،

خنده های از ته دل و گریه های سریع...

سورپرایزهای کوچک و بدون دلیل ،

گاهی هم پرخاشگری های از سر دلتنگی و غم. 

 

نابلد ها رفتارهای عجیبی دارند !

 

من معشوقه ی خوبی نیستم اما یک نفر

من را با تمام نابلدی هایم

خیلی دوست دارد ... خیلی !

 

نازنین عابدین پور