2317*

زهی صبحی! که او آید نشیند بر سر بالین


تو چشم از خواب بگشایی ببینی شاه شاهانی!

 

مولانا

▼ ادامه مطلب ▼

ادامه نوشته

2288*

صبحی که طلوعش بدمد با غزل تو

 

تا شب همه شعر است،نگاه و نظر تو...

 

▼ ادامه مطلب ▼

ادامه نوشته

2285*

حوای

عشقم میشوی

من

ساده آدم میشوم ...

 

داراب

▼ ادامه مطلب ▼

ادامه نوشته

2283*

خیــــــالش

چـون چنیـن باشد

جمـــــالش بین که چون باشد!!!

 

مولانا

ادامه نوشته

2281*

با عشق

تنفس هم

یک حادثه ی تازه ست!

 

حسین منزوی

▼ ادامه مطلب ▼

ادامه نوشته

2279*

نسیم از گیسوانت رد شد و باران تو را بوسید

 

طبیعت سهم خود را از تماشای تو می گیرد!! ...

 

فاضل نظری

▼ ادامه مطلب ▼

ادامه نوشته

2276*

گفته بودند :بترسی به سرت می آید!

 

لطفا از من ،تو کمی ترس به دل راه بده...

 

محمدرضا محمدی

▼ ادامه مطلب ▼

ادامه نوشته

2266*

آﻥ ﻋﺸق ﮐـﻪ ﺩﺭ پـردﻩ بـمـاند ﺑـﻪ ﭼـﻪ ﺍﺭﺯﺩ؟

 

عشق ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﻟﺬﺕ ﺍﻇﻬﺎﺭ و دگر ﻫﯿﭻ ...

 

شفایی اصفهانی

▼ ادامه مطلب ▼

ادامه نوشته

2264*

من از بافندگـی چیـزی نمیدانم

ولی هـر شب

یکی از زیر و گاهی رو ،

برایت شعر می بافم...

 

آرش مهدی پور

 

▼ ادامه مطلب ▼

 

ادامه نوشته

2262*

دلم شاد است اگر دارم غم عشق

 

غم عشق ار ندارم، دل، غمین است ...

 

 فیض کاشانی

 

ادامه نوشته