تنم میلرزید

دلم بیشتر

گفتم لابد

بیش از حد زیر باران مانده ام

به شومینه پناه بردم

گرم شدم

اما

بازهم تنم میلرزید

باز هم دلم بیشتر

 

تغییر دما بهانه بود

من به چشمانت فکر میکردم

به لمس گیسویت

و تنم میلرزید

و دلم بیشتر

 

علی سلطانی