2341*
نه غزل نوشته بودم نه ترانه ای سُرودم
که به حُرمت ِسکوتم
تو به دیدنم بیائی...
فریدون مشیری
+ نوشته شده در پنجشنبه پانزدهم تیر ۱۳۹۶ ساعت 14:34 توسط E_smaeil
|
2288*
صبحی که طلوعش بدمد با غزل تو
ادامه نوشته
تا شب همه شعر است،نگاه و نظر تو...
▼ ادامه مطلب ▼
+ نوشته شده در جمعه چهارم فروردین ۱۳۹۶ ساعت 13:49 توسط E_smaeil
|
2152*
زیبایـــــی او به یک غـــــزل میمانـــد
چشمش همه جا دست مرا میخواند
من هرچه که می نویسم اینجا با عشق
تقدیم به آن کس که خـــــودش میداند ...
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و سوم آذر ۱۳۹۵ ساعت 17:24 توسط E_smaeil
|
1916*
با سبک اندامت بيا بانو،غزل باش
ادامه نوشته
در بيت بيت شعر من ضرب المثل باش
لطفا کنار تيغ تند و تيز ابروت
اين چای تلخ صبح را قدری عســل باش ...
سعید حسن زاده
+ نوشته شده در یکشنبه یازدهم مهر ۱۳۹۵ ساعت 17:29 توسط E_smaeil
|
1840*
آماده شده سفره ای از نان و غزل
صبحانه ی شاعـرانه دارم با تو ...
صوفیا
+ نوشته شده در جمعه بیست و ششم شهریور ۱۳۹۵ ساعت 23:44 توسط E_smaeil
|
1815*
این غزل ها به خدا مفت نمی ارزیدند
ادامه نوشته
اگر این دختر و این عشوه و و این ناز نبود ...
امیر حسین اثنی عشری
+ نوشته شده در شنبه بیستم شهریور ۱۳۹۵ ساعت 18:30 توسط E_smaeil
|
1549*
غزل از موی پریشان شده ات می ریزد
من اگر شاعرم از دست پریشانیِ توست...
سعید شیروانی
+ نوشته شده در جمعه بیست و پنجم تیر ۱۳۹۵ ساعت 21:57 توسط E_smaeil
|
1546*
کسی که در حضور تو غـزل ارائه می کند
حـرف نمی زند تو را ،عمل ارائه می کند ...
کاظم بهمنی
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و چهارم تیر ۱۳۹۵ ساعت 14:46 توسط E_smaeil
|
1450*
چشم وا کردم و دیدم که وجودم "تو شدی"
دفتر پر غزل خاطره هایم "تو شدی"
ادامه نوشته
دفتر پر غزل خاطره هایم "تو شدی"
درسرم نیست بجز حال و هوای تو و عشق
شادم از اینکه همه حال و هوایم"تو شدی"
درد من دوری از توست،بغل وا کن تا
که بگویم به همه قرص و دوایم"تو شدی"
دورم از دین خودم....قبله ی من گم شده و
معبد و قبله ی من....ذکر دعایم "تو شدی"..
+ نوشته شده در یکشنبه ششم تیر ۱۳۹۵ ساعت 18:52 توسط ~ Melina
|