دیدی بعضی وقتا ، یهویی هوس چایی می کنی

یه کلبه تو یه جنگل دور

یه دوتا استکان کمر باریک، تو یه سینی قلمزنی شده

یه صدای شر شر آب

و یه نگاه مهربون . . .